جدول جو
جدول جو

معنی چول ریز - جستجوی لغت در جدول جو

چول ریز
از قرای ناحیه رستم ازنواحی فارس است، (جغرافیای مفصل غرب ایران ص 289)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خون ریز
تصویر خون ریز
ریزندۀ خون، کنایه از قاتل و بی رحم، خون ریزی
فرهنگ فارسی عمید
(قِ عَ / عِ دی دَ / دِ)
سیل ریزنده. سیل باران:
در خانه سیل ریز منشین
سیل آمد سیل، خیز منشین.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(دِ نِ)
ریزندۀ موم، موم ریزنده، آنکه ریختن شمع پیشه دارد، آنکه به ساختن شمع اشتغال ورزد، شماع، (از یادداشت مؤلف)، و رجوع به موم گر و شماع شود
لغت نامه دهخدا
(نَ / نُو / نو / نُکْ)
قلم فرورفته در مرکب و سیاهی. (ناظم الاطباء) ؟
لغت نامه دهخدا
(چِ هَِ رَ)
دهی است جزء دهستان تیمور بخش حومه شهرستان محلات. در18هزارگزی جنوب محلات و 12هزارگزی جنوب راه شوسۀ دلیجان به خمین واقع است. کوهستانی و سردسیر است، 150 تن سکنه دارد. از رود خانه لعل بار آبیاری میشود. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(چَ)
دهی از دهستان رامجرد بخش اردکان شهرستان شیراز که در 68 هزارگزی جنوب خاوری اردکان و یک هزارگزی راه فرعی کامفیروز به پل خان واقع است. جلگه و معتدل است و 71 تن سکنه دارد. آبش از رود کر. محصولش برنج. شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(چُ)
ده کوچکی است از دهستان لیریائی بخش پاپی شهرستان خرم آباد که در 25 هزارگزی جنوب باختری سپیدشت و 13 هزارگزی باختر ایستگاه چم سنگر واقع است و 50 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
آبریز شیروانی ساختمان
فرهنگ گویش مازندرانی
میز گرد
دیکشنری اردو به فارسی